پیشرانهای اقتصادی آینده اقتصاد ما هستند
در ابتدای این میزگرد حمید پاداش، معاون هماهنگی و نظارت اقتصادی و زیربنایی معاون اول رئیسجمهور به بیان نکاتی درباره شرایط کنونی پیشرانهای اقتصادی کشور پرداخت و گفت: «چگونه گروههای کسبوکاری با تاکید بر گروههای کسبوکار خانوادگی میتوانند به رشد و توسعه اقتصاد کشور کمک کنند؟ این پرسش مهمی است و واقعیت این است که ما در بحث پیشران نمیتوانیم صرفا به بحث و موضوع اشتغال توجه کنیم. اشتغال سرریز بحث پیشران است و پیشرانها درواقع چتر حمایتی بر کسبوکاریهای کوچکتر و صنایع کوچکاند و این نکته مهمی است. پیشرانهای اقتصادی باید و میتوانند آینده اقتصاد ایران را بدون دولت پیش ببرند و دولتها تنها نقش تسهیلساز را برعهده داشته باشند. به این موضوع که چگونه پیشرانها میتوانند توسعه اقتصاد را بدون دولت پیش ببرند، باید بیش از این پرداخته شود.»
بنگاهها و برندهای بازنده را حمایت نکنید
بخش دوم به سخنان علی سرزعیم، مدرس دانشگاه اختصاص داشت که به نقد برخی سیاستهای دولتی پرداخت و حمایت از برندها و شرکتهای بازنده را یک آسیب جدی عنوان کرد. وی دراین باره گفت: «مرکز آمار میگوید حدود ۹ هزار بنگاه داریم که البته به لحاظ تعداد نفر این بنگاهها قابل دستهبندی است. بنگاههای بزرگ ما نسبت به بنگاههای کوچکتر اشتغالزایی بسیار بالاتری دارند با وجودی که تعداد آنها بسیار کمتر است. عمده اشتغال در بنگاههای کوچک شکل میگیرد و عمده رشد در بنگاههای بزرگ رخ میدهد و متناسب با این شرایط باید ببنیم چه خواستهای داریم و براساس آن به سمت حمایت از بنگاهها برویم.» وی در ادامه و در موضوع نسبت صنعت و رفاه عمومی هم گفت: «نکته دوم رفاه مصرفکننده است که وقتی هزینه پایین آید قیمت هم کاهش مییابد و هزینه مصرفکننده کاهش مییابد که این همان مساله رفاه است. موضوع مهم دیگر که حالا در دنیا مورد توجه است اقتصاد تابآور است، آنهم در دوران پرتلاطم کنونی و بهخصوص شرایط ایران. در چنین شرایطی است که بنگاههای بزرگ دوام میآورند و این از اهمیت پیشرانها است. نکته سوم هزینه تحقیق و توسعه است که در بسیاری از موارد تنها از عهده بنگاههای بزرگ برمیآید و هر شرکت و تولیدکنندهای بخش تحقیق و نوآوری نداشته باشد حتما امکان رقابت در دنیای امروز را از دست خواهد داد. بهعنوان مثال بین اروپا و آمریکا این پرسش مهم است که چرا اروپا از آمریکا پس از جنگ جهانی دوم عقب ماند که ریشه آن همین بحث نوآوری و خلاقیت است. بنگاههای بزرگ میتوانند در بخش تحقیق و نوآوری زمینه خلاقیت و نوآوری را فراهم کنند و این کارها از عهده بنگاههای کوچک و متوسط برنمیآید.»
بخش دوم سخنان این کارشناس با پرسشی درباره دلیل تعداد پایین پیشرانهای اقتصادی ایران آغاز شد که در این باره گفت: «پرسش مهم اما این است که ما چرا اینقدر بنگاه بزرگ کم داریم و چرا تعداد اینها اینقدر کم است؟ این پرسش را میتوان از جهت دیگری هم مطرح کرد و آن اینکه چرا بنگاههای کوچک و متوسط ما نمیتوانند بزرگ شوند؟ برای پاسخ به این پرسش نیاز به تحقیق و بررسی اساسی وجود دارد که بررسی من براساس چندین کتاب میگوید که این موضوع دغدغه رشد است. بنگاههای ایران بیش از آنکه دغدغه رشد داشته باشند دغدغه ماندگاری دارند و بنابراین یکی از دلایل شرایط بیثبات اقتصادی ما است. مورد دیگر معمای کاهش و نبود تسهیلات سرمایه در گردش برای صنایع ایران است که دلیل آن قرارگرفتن پروژههای کمبازده در کنار پروژههای پربازده برای دریافت وام و تسهیلات است که این خود عاملی در مقابل رشد است. مورد سوم هم نگاه حمایتی است که در ایران بازندهها را حمایت میکند، در عین حال که یک نگاه دیگر حمایت از برندهها است و تا زمانی که حمایت از بازندهها وجود داشته باشد، رشد و توسعهای در بنگاهها کوچک و متوسط نخواهیم دید.»
نیازمند نظم و ثبات هستیم
سخنران بعدی این نشست هم یونس ژائله، مدیرعامل شرکت شیرین عسل بود که با اشاره برخی تجارب خود در حوزه تولید گفت: «ما در طی ۴۴ سال گذشته مدام در حوزههای مختلف رانت توزیع کردیم و الان شرایط به چنین وضعیتی رسیده است. الان نیاز است شرکتهای جهانی بسازیم که برای اقتصاد کشور توسعهآفرینی کنند. وضعیت سرمایهگذاری ما در دنیا بهشدت ناچیز است و اصلا قابلتوجه حتی نسبت به همسایگان هم نیست.» وی ادامه داد: «ما در کشوری زندگی میکنیم که همهچیز بینظم است و در بخشهای مختلف به انحای مختلف سرمایهها را هدر میدهیم. ما میتوانیم حداقل چندین زنجیره تولید کنیم که زمینه را برای توسعه و بزرگ کردن اقتصاد ایران فراهم کنند. پس از این مرحله و دیدن نتیجه میتوان بقیه مراحل را پیش برد.»
مدام دنبال مقصر بیرونی میگردیم
در ادامه این نشست آسیبشناسانه نیز مرتضی سلطانی، مدیرعامل هلدینگ زر گفت: «همه سرمایه تمام بنگاههای بزرگ ما یک درصد سرمایه یک مگاپروژه در سطح دنیا نیست و توجه به این نکته مهم است. همه میدانیم توانمندیها و شرایط سرزمینی ما برای تولید بینظیر است اما چه میشود که این همه برند و بنگاه از بین میروند؟ الان شرکتهای خودروسازی ما در حال ورشکستگی است و راهکار مسئولان این است که اینها را بازخرید کنیم، درعین حال که باید و ضروری است که یک بازنگری اساسی در این سیاستها رخ دهد. در یک فضای گفتمانی میتوان یک تحلیل تجربی ارائه داد که بخشی از مشکل را حل کند.» وی ادامه داد: «40 سال است که ما خودمان را درگیر واژه حمایت کردهایم و اصلا ادبیات تولیدمان با همه دنیا متفاوت است و آدمهای عجیبوغریبی شدهایم. کسانی حتی ادبیات ابتدایی تولید را نمیدانند اما از نبود حمایت در بحث تولید میگویند نه این راه و روش تولید نیست. مدام دنبال مقصر بیرونی میگردیم. ریشه بخشی از مشکلات بنگاههای ما از بیرون است اما بخش عمده در درون خود بنگاه است و نمیتوان این موضوع را انکار کرد. الان وقتی محصولی ایران و باکیفیت وارد میشود مردم میگویند خیلی خوب و باکیفیت است اما اگر با همین کیفیت ادامه دهد و کیفیت را کاهش ندهد. این موضوع بسیار مفهوم و معنی دارد. در این سالها بارها ارزپاشی شکل گرفت و افرادی بزرگ شدند بدون اینکه از خود بپرسند چگونه بزرگ شدند و بعد هم اجازه ورود به افرادی که دانش دارند هم نمیدهند. همه مقصریم، همه با هم مقصریم. سیاستمداران بهشدت تصمیم اشتباه داشتند. ما بهعنوان بخش خصوصی و تولید هم هر وقت فرصت جلسه با تصمیمگیران را بهعنوان نمایندگان تولید داشتیم فقط از مسائل خودمان گفتیم که این هم اشتباه است. همه باید کمی خودمان را به چالش بکشیم و همه تقصیرات به گردن غیر از خود نیندازیم.»
روابط عمومی شرکت تعاونی لیتوگرافان