تنها رنگی که بیش از همه رنگها به جهان روشنایی بخشیده رنگ سیاه است. ( مرکب چاپ )
در گشت و گذاری میان خیل سایت ها و خبرگزاری ها ، از صنعت چاپ ( به عبارتی صنعت سوم ) خبری نبود. انگار در درون این صنعت اتفاقی نمی افتد و خبری نمی شود یا اصلاً وجود ندارد و اگر خبری هم باشد ، قابل درج نیست.
درمانده از این همه بیخبری رفتم سراغ خبرگزاری ایبنا که خبرگزاری کتاب است و بخش ویژه ای به صنعت چاپ اختصاص داده ، با تعجب و ناباوری متوجه شدم ، آن بخش را از بیخ و بن برکنده اند و خبرهای چاپ دیگر بار در آنجا نوشته نخواهند شد.
پیش خود و خوش باورانه گفتم ، شاید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از سالها کم توجهی و یا بی توجهی به یک باره از خواب غفلت بیدار شده و میخواهد جبران گذشته را کرده و با یک حرکت انقلابی واحد خبرگزاری مستقلی برای صنعت چاپ راه اندازی کند. اما هیچ خبری نه از گذشته و نه از آینده در ایبنا نبود. در هر صورت دست از پا درازتر ، از اینترنت خارج شده و کامپیوتر را مانند هزاران کتاب چاپ نشده و ناخوانده بستم.
اگر صنعت چاپ نبود ، امروز در کجا قرار گرفته بودیم ، دانش خاص طبقه ای ویژه بود و در انحصار تمامیت خواهان . اگر صنعت چاپ نبود ، فرهنگ بیداری در کجا و کدام بیغوله ای پلاس بود و علوم و فنون در چه گستره ای گسترش یافته بود؟ کدام نویسنده و دانش پژوهی برای انتشار و همگانی ساختن علم و دانش و مطالبش سعی وافر می نمود تا آثار قلمی اش از تیراژ بیشتری برخوردار گردد.
با توجه به رسانه های شخصی در حوزه چاپ ، جنگ قدرت میان آنها ، اختلافات بی پایه در بین آنها ، لزوم داشتن یک منبع رسمی خبری شدیداً احساس می شد و ایبنا می توانست جای خالی را پر کرده و به این حوزه سمت و سوئی در خور شأن آن بدهد . اما چنین استنباط می شود ، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بی تفاوتی رسوخ کرده ، که در کوتاه مدت اراده بر ایجاد این حرکت پیدا می شود اما چند صباح دیگر بدون ارائه ی حتی یک دلیل آن حرکت را زمین گیر میکند.
نگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به تمامی ابعاد ، فرهنگی بوده و رحمانی شود. یکی از مسئولین این وزارتخانه در مطلبی می گوید ( وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول تمام فرهنگ نیست) به نظر میرسد ، نگاه سترونی است که متاسفانه در همه ی ابعاد نمود عینی پیدا کرده است.
ایجاد و راهبری فرهنگ به نظر بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران مشکل ترین کارها است و هوشیارترین ها را می طلبد تا بیایند و اجرا کنند. اگر می توانستند با گزینش و گماردن انسان هایی با دغدغه فرهنگ به پیشبرد و نهادینه سازی آن از طریق نگاه ناب ایرانی و اسلامی کمک کنند ، امروز به لحاظ فرهنگی تا این پایه ضعیف نبودیم.
اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که مسئولیت تولی گری صنعت چاپ را دارد ، می دانست چه سرمایه های عظیم انسانی و مادی در این حوزه به کار گرفته شده ، خود را موظف به بکارگیری مدیریت علمی نموده و خود را محاکمه می کرد و با یک بررسی غیرجانبدارانه آنچه در درون خود زدودنی بود به واسطه تعهدی که به جامعه اسلامی دارد را میزدود و از نو طرح سقف فلکی دیگری را تدارک می دید.
مدیران کشورمان باید بدانند اگر اهداف اولیه انقلاب فراچنگ نیامده ، فقط ضعف مدیران بوده و لا غیر. کار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جدا و سوای کار در سایر وزارتخانه هاست. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زنان و مردانی را می طلبد که دل سوخته فرهنگ بوده و عاشقانه ایرانبان و اسلامبان بوده باشند ، کار فرهنگی همت مردانه می خواهد و صبر ایوب ، مسئول فرهنگی جامع الشرایط بوده و با نگاهی انسان مدارانه و رحمانی . مانند باران که کویر و دشت و کوه را آبیاری می کند و این اثر ذاتی اوست و جبری است و اختیاری نیست.
متولیان حوزه چاپ باید بدانند که صنعت چاپ مادر فرهنگ است و فرهنگ به خاطر شکنندگی با ساده ترین حرکت غیراصولی از بین می رود. تمدن را مردان دلسوز به فرهنگ ساخته اند . اطلاع رسانی شفاف و حق مدارانه جامعه ای روشن و پویا ایجاد میکند. بین چاپخانه دار و ناشر ، نویسنده و لیتوگراف و کتابفروش و صحاف ، مشترکات زیادی وجود دارد که باید آنها را شناخت و اگر از این شناخت غافل شویم ، سکان هدایت فرهنگ و اثرگذاری آن را از دست داده و نازا خواهیم کرد.
به عنوان فردی کوچک پیامی از سر دلسوزی دارم : به حوزه چاپ نگاهی پدرانه داشته باشید ، تا فرزندان خلف تربیت کنید. در غیر اینصورت نه فرزندان خلف خواهید داشت و نه در مسئولیت خودتان موفق خواهید بود ، مردان و زنانی که در عرصه ی فرهنگ فعالند به زحماتی که در ارتقای کمی و کیفی فرهنگ میکشند می بالند و نه چیز دیگری .
آنان نه دنبال جاه اند و نه دنبال دنیا ، آنان ماموریتی دارند که جبراً دنبال تحقق آن هستند و در این رهگذر دریغ و افسوس و نشد را راهی نیست.
با امید پیروزی روشنایی بر تاریکی
روابط عمومی شرکت تعاونی لیتوگرافان