ستاره صبح : عماد افروغ، جانباز جنگ و دانشآموخته جامعه شناسی از دانشگاه شیراز بود. او همواره نگاهش به مسائل کشور و انسانشناسی بیشتر فرهنگی بود تا سیاسی. وی با حمایت اصولگرایان وارد مجلس هفتم شد. در مجلس و پس از مجلس منتقد بسیاری از سیاستها و رویکردهای فرهنگی و سیاسی دولت پوپولیستی محمود احمدینژاد شد. افروغ بارها در نوشتار، گفتار و میزگردها نقطهنظرهایش را بیپروا اعلام میکرد و نسبت به ناهنجاریهای اجتماعی و آنچه که در زیر پوست جامعه میگذشت هشدار میداد. او درباره حجاب چنین گفته است: «خانمی که حجاب ندارد، چه کسی میتواند بگوید که عفیفه نیست؟ چه کسی میتواند بگوید که این خانم حجاب باطن ندارد؟ ... این داوریها را نکنید تا زنان و مردان ما خودشان متوجه بشوند که اگر باحجاب باشند هم زیباترند هم کریمتر و هم ارزشمندتر و هم به لحاظ ارزش فرهنگی جامعه، مقبولترند و قدرت کلام و نفوذ کلامشان بیشتر است. » متاسفانه این انسان فرهیخته و فرهنگ دوست در سن ۶۶ سالگی بر اثرابتلا سرطان و ایست قلبی بامداد روز گذشته دار فانی را وداع گفت. عماد افروغ مبدع و مبتکر « نظریه نقد گفتمان درونی» بود که جایش در جامعه ما خالی است. ستاره صبح درگذشت این جامعهشناس را به خانواده ایشان، جامعه دانشگاهی و اهالی فرهنگ و ادب تسلیت میگوید. گزارش ایرنا را درباره او میخوانید:
او را کتابخوانی دو آتشه میشناسند، خودش معتقد بود کتاب را نمیخواند، میخورد تا به آن اضافه کند.
می گفت «مطلب اصلی کتاب در سطوح سپید آن است. هدف من از خواندن کتاب آگاهی بیشتر از اندیشههای نویسنده کتاب نیست، چیزی است که من به آن اضافه میکنم، پرسش من، پاسخ من و نقد من. به همین دلیل هر کتابی که میخوانم خلاصـــه نویسـی میکنم، آن را نقد میکنم و همینطور گزارش خواندن آن را در دفتر خاطراتم مینویسم.» بازنشسته که شد کارش کلا شد کتاب، «هر روز که از ساعت ۴ برای نماز صبح بیدار میشوم کتاب میخوانم تا ساعت ۱۲ شب. از زمانی که خودم را بازنشسته کردهام، این دوره را بهترین دوره برای مطالعه کتاب میدانم و لذتی که از کتاب خواندن میبرم از هیچ چیز دیگر نمیبرم. تمام طول روز را به کتاب، مقاله و گفتوگو میپردازم و گفتوگو را بهترین قالب میدانم، بهطوریکه بهترین کتابهای عالم قالبی دیالوگ گونه دارند.»
عماد افروغ در سال ۱۳۳۶ در شیراز متولد شد، در سال ۱۳۶۵ از دانشگاه شیراز کارشناسی جامعه شناسی و در سال ۱۳۶۹از همین دانشگاه کارشناسی ارشد را گرفت. دکترای جامعه شناسی خود را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۶ دریافت کرد و در سال ۱۳۷۳ به عنوان دانشجوی نمونه کشور در مقطع دکتری شناخته شد. از سال ۱۳۷۶ به مدت ۶ سال عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود.
از سال ۱۳۸۲ به عنوان هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد و سپس مدیــر گروه علم و دین این پژوهشــگاه شد. او نماینده مردم تهران در مجلـس شورای اسلامی در دوره هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود.
اما آنچه در شناسنامه هویتی افروغ چشم نواز است، علاقه وافر او از کودکی به کتاب است تا جایی که تمام خانه و زندگی اش مملو از کتاب بود.
کتابخانه ای به وسعت منزلش داشت که گفته بود: «نیت قلبی من این است که روزی کتابخانه شخصیام را به یک کتابخانه عمومی اهدا کنم و البته دوست دارم که مشخص باشد کتابهای این قسمت از کتابخانه، متعلق به فلانی (من) است. چراکه اعتقاد دارم این یک کار خیر است که از طرفی این کار موجب اشاعه فرهنگ اهدای کتاب میشود و همانطور که افرادی مسجد، مدرسه و یا کتابخانه میسازند، نامشان در آنجا باقی میماند تا آیندگان با یاد نام او فاتحهای برایش بفرستند، میخواهم نام من هم بر این کتابخانه بماند.»
او خود نیز آثاری به تالیف و ترجمه دارد: ترجمه کتاب «قدرت، نگرشی رادیکال» استیون لوک، تالیف آثاری چون «فضا و نابرابری اجتماعی»، «ایجاد فضای نابرابریهای اجتماعی»، «هویت ایرانی»، «فرهنگ شناسی و حقوق فرهنگی»، «چشم اندازی نظری به تحلیل طبقاتی و توسعه»، «چالشهای کنونی ایرانی»، «اسلام و جهانی شدن»، «رنسانس دیگر»، ترجمه کتاب «روش در علوم اجتماعی، رویکردی رئالیستی» آندرو سایر، تالیف «گفتارهای انتقادی»، «هویت ایرانی و حقوق فرهنگی»، «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن»، «ما و جهانی شدن»، «مناقشه حق و مصلحت و بنبست دانشجویی»، «محتواگرایی و تولید علم»، «گفتگو ابزار یا گفتمان حقوق شهروندی و عدالت».
روابط عمومی شرکت تعاونی لیتوگرافان